Scan barcode
lemoniishere's review against another edition
5.0
اتاق شماره ۶
آنتون چخوف
ابتین گلکار
داستان در یک بیمارستان کوچک و متروکه در روستایی دور افتاده در روسیه رخ میده، اتاق شماره ی ۶ بخشی در بیمارستان است که بیماران روانی رو در شرایط سخت و غیر انسانی نگهداری میکنن.
دکتر آندری پزشک بیمارستان مردی که ۲۰ سال است به طبابت میپردازد با بی علاقگی و سرخوردگی مسولیتش را انجام میدهد از نظر او در این شهر هیچکس نیست که بتوان با او صحبت کرد، صحبت عمیق! تا اینکه او با یکی از بیماران اتاق شماره ی ۶ به نام ایوان اشنا میشود.
ایوان مردی تحصیل کرده و روشن فکری است که به دلیل اعتقادات و دیدگاه های فلسفی اش به اشتباه دیوانه فرض شده و در این اتاق زندانی شده.
در گفت و گو های دکتر آندری و ایوان به مباحث زندگی، مرگ ،آزادی و حقیقت پرداخته میشود.
داستان سرای چخوف با توصیف های واقع گرایانه و نگاهی دقیق به جزئیات زندگی روزمره ، اعتقادات، و اینکه چگونه در شرایط متفاوت بزرگ شدن انسان ها فضای تیره ای رو به داستات میده، دیالوگ ها نقش مهمی رو در پیشبرد داستان داره ، بحث و گفت و گو های فلسفی دکتر و ایوان تلخی زندگی در جامعه ی بی عدالت رو نشون میده.
ترجمه بنظرم بی نقص بود همچنین صدای اقای تایماز رضوانی بسیار دلنشین و مناسب با این کتاب و روایت بود.
از داستان ایرادی نمیتونم بگیرم، شاید کتاب های زیادی در این روابط نوشته شده باشه ولی قطعا این کتاب بی عدالتی جامعه رو به خوبی بیان میکنه و قطعا ارزش خوندن داره، حتی پیشنهاد میکنم صوتی گوش کنید و لذت ببرید.
فرشته ای مطرود احتمالا به همین علت پشتش را به خدا کرده بود چون دلش تنهایی میخواست چیزی که فرشتگان با ان بیگانه اند.
امتیاز : ۵/۵⭐️
آنتون چخوف
ابتین گلکار
داستان در یک بیمارستان کوچک و متروکه در روستایی دور افتاده در روسیه رخ میده، اتاق شماره ی ۶ بخشی در بیمارستان است که بیماران روانی رو در شرایط سخت و غیر انسانی نگهداری میکنن.
دکتر آندری پزشک بیمارستان مردی که ۲۰ سال است به طبابت میپردازد با بی علاقگی و سرخوردگی مسولیتش را انجام میدهد از نظر او در این شهر هیچکس نیست که بتوان با او صحبت کرد، صحبت عمیق! تا اینکه او با یکی از بیماران اتاق شماره ی ۶ به نام ایوان اشنا میشود.
ایوان مردی تحصیل کرده و روشن فکری است که به دلیل اعتقادات و دیدگاه های فلسفی اش به اشتباه دیوانه فرض شده و در این اتاق زندانی شده.
در گفت و گو های دکتر آندری و ایوان به مباحث زندگی، مرگ ،آزادی و حقیقت پرداخته میشود.
داستان سرای چخوف با توصیف های واقع گرایانه و نگاهی دقیق به جزئیات زندگی روزمره ، اعتقادات، و اینکه چگونه در شرایط متفاوت بزرگ شدن انسان ها فضای تیره ای رو به داستات میده، دیالوگ ها نقش مهمی رو در پیشبرد داستان داره ، بحث و گفت و گو های فلسفی دکتر و ایوان تلخی زندگی در جامعه ی بی عدالت رو نشون میده.
ترجمه بنظرم بی نقص بود همچنین صدای اقای تایماز رضوانی بسیار دلنشین و مناسب با این کتاب و روایت بود.
از داستان ایرادی نمیتونم بگیرم، شاید کتاب های زیادی در این روابط نوشته شده باشه ولی قطعا این کتاب بی عدالتی جامعه رو به خوبی بیان میکنه و قطعا ارزش خوندن داره، حتی پیشنهاد میکنم صوتی گوش کنید و لذت ببرید.
فرشته ای مطرود احتمالا به همین علت پشتش را به خدا کرده بود چون دلش تنهایی میخواست چیزی که فرشتگان با ان بیگانه اند.
امتیاز : ۵/۵⭐️
caterinasforza's review
4.0
Kısacık ama dolu dolu bir kitap, ayraçsız kitaplar grubumuzun bu haftaki seçkisiydi.
Deli kimdir, deliligin sınırlari nelerdir diye başlayan, insana yaşami sorgulatan felsefi bir eser.
Ölmeden önce mutlaka okuyun!
Deli kimdir, deliligin sınırlari nelerdir diye başlayan, insana yaşami sorgulatan felsefi bir eser.
Ölmeden önce mutlaka okuyun!
tunahantuna's review
4.0
37/68
"Acı, acı hakkındaki canlı düşüncedir. Bu düşünceyi değiştirmek için irade gücü göster, onu silkip at, şikayet etmeyi bırak; acı kaybolup gidecektir."
39/68
"Hayatın yükü altında ezilebilir, ondan nefret edebilirsiniz, ama onu küçümseyemezsiniz."
"Acı, acı hakkındaki canlı düşüncedir. Bu düşünceyi değiştirmek için irade gücü göster, onu silkip at, şikayet etmeyi bırak; acı kaybolup gidecektir."
39/68
"Hayatın yükü altında ezilebilir, ondan nefret edebilirsiniz, ama onu küçümseyemezsiniz."
avinezzatea's review against another edition
4.0
If it’s possible for you, read the last parts while hearing the tracks of the album "Pierced" by David Lang in the background.
robertkhorsand's review against another edition
4.0
ضیافت آشتی کنان سهیل با چخوف به صرف شام، شیرینی و شراب
گفتار اندر ضیافت آشتی کنان
شاید بیخود نیست که قدیمیها گفتهاند: تا سه نشه بازی نشه!
شاید انتخابهای من جهت شروع خواندن چخوف اشتباه بوده!
اما هرچه که بود، خوشحالم که به حرف و پیشنهاد دوستانم گوش جان سپردم و به سراغ داستان «اتاق شماره ۶» آمدم.
نخستین بار با داستان بسیار کوتاه «شرطبندی» به سراغ چخوف رفتم اما به دلم نچسبید، سپس همین چند وقت قبل به سراغ یک نمایشنامه به نام «سه خواهر» رفتم اما باز هم به دلم نچسبید تا نوبت به اتاق شمره ۶ رسید.
چخوف داستانش را در ۱۹ بخش قالببندی کرده و من در همان بخشهای نخست با داستان ارتباط بسیار خوبی برقرار کردم!
شگفتانگیز بود، موضوعی جذاب، پرداخت عالی و نهایتا جمعبندی مناسب با قلمی بسیار روان و بدون هرگونه پیچیدگی ادبی و فلسفی!
گفتار اندر داستان کتاب
اتاق شماره ۶، اتاقیست که در آن تعدادی به ظاهر بیمار روانی در آن سکونت دارند که به همراه یک نگهبان در جلوی در سپران زندگی میکنند.
هر کدام از این بیماران به ظاهر روانی شخصیت خاص خود را دارند اما یکی از آنها «ایوان دیمیتری» یکی از شخصیتهای اصلی کتاب است که تقابلش با پزشک مسئولی که به ظاهر وظیفه و مسئولیت مراقبت و درمان آنها را دارد به همراه سقوط پزشک تا حد یک بیمار روانی به شکلی که در داستان میخوانیم از جذابترین بخشهای این داستان کوتاه است.
چخوف پندهای خوبی در قالب داستان به خواننده میدهد، از جمله اینکه تا خود یک نوع از درد را تجربه نکرده باشید نمیتوانید برای آن نسخه بپیچید و ساده است که شخصی بیرون گود بنشیند و بگوید لنگش کن اما در حقیقت...
بیش از این به داستان کتاب ورود نمیکنم چون بسیار کوتاه است اما در عوض شما دوستانم را دعوت به خواندن آن مینمایم.
نقلقول نامه
"فکر کردن به عدالت هم مسخره است وقتی جامعه هر خشونتی را یک ضرورت عاقلانه و هدفدار میشمرد و هر رحم و شفقتی، مثلا حکم تبرئه، به غلیان احساس نارضایتی و انتقامجویی منجر میشود."
"اینکه آدم جاودانگی خود را در تبدیل ماده به مادهی دیگر ببیند، به همان اندازه عجیب است که بعد از شکستن و بیمصرف شدن یک ویولن گرانبها، بخواهید به جعبهی آن نوید آیندهای درخشان بدهید."
"اگر هم خدایی وجود نداشته باشد، مردم خودشان آن را ابداع میکنند."
"موجود زنده هرچه در سطح پایینتری باشد، حساسیت کمتری هم دارد و نسبت به عوامل تحریککننده واکنش ضعیفتری نشان میدهد، و هرچه سطح تکاملش بالاتر باشد، واکنشش در برابر واقعیات، حساسیت و جوش و خروش بیشتری خواهد داشت."
کارنامه
همانطور که عرض کردم موضوع، پرداخت نویسنده و سادگی قلمش را و همانطور که عرض نکردم و حال میکنم ترجمهی آقای «آبتین گلکار» را دوست داشتم و بینقص دیدم و اگر چهارستاره برای کتاب منظور میکنم تنها و تنها به این دلیل است که در جمعبندی پایانی داستان به شخصیت محبوبم در داستان یعنی «ایوان دیمیتری» آنگونه که باید پرداخته نشد و چخوف ترجیح داد همهچیز را در پایان به دکتر سقوط کردهاش تخصیص دهد اما تکرار میکنم تجربهای شیرین بود و باز هم از چخوف خواهم خواند البته با مشورت با دوستانم جهت یافتن داستانی خوب.
بیست و هشتم مهرماه یکهزار و چهارصد
گفتار اندر ضیافت آشتی کنان
شاید بیخود نیست که قدیمیها گفتهاند: تا سه نشه بازی نشه!
شاید انتخابهای من جهت شروع خواندن چخوف اشتباه بوده!
اما هرچه که بود، خوشحالم که به حرف و پیشنهاد دوستانم گوش جان سپردم و به سراغ داستان «اتاق شماره ۶» آمدم.
نخستین بار با داستان بسیار کوتاه «شرطبندی» به سراغ چخوف رفتم اما به دلم نچسبید، سپس همین چند وقت قبل به سراغ یک نمایشنامه به نام «سه خواهر» رفتم اما باز هم به دلم نچسبید تا نوبت به اتاق شمره ۶ رسید.
چخوف داستانش را در ۱۹ بخش قالببندی کرده و من در همان بخشهای نخست با داستان ارتباط بسیار خوبی برقرار کردم!
شگفتانگیز بود، موضوعی جذاب، پرداخت عالی و نهایتا جمعبندی مناسب با قلمی بسیار روان و بدون هرگونه پیچیدگی ادبی و فلسفی!
گفتار اندر داستان کتاب
اتاق شماره ۶، اتاقیست که در آن تعدادی به ظاهر بیمار روانی در آن سکونت دارند که به همراه یک نگهبان در جلوی در سپران زندگی میکنند.
هر کدام از این بیماران به ظاهر روانی شخصیت خاص خود را دارند اما یکی از آنها «ایوان دیمیتری» یکی از شخصیتهای اصلی کتاب است که تقابلش با پزشک مسئولی که به ظاهر وظیفه و مسئولیت مراقبت و درمان آنها را دارد به همراه سقوط پزشک تا حد یک بیمار روانی به شکلی که در داستان میخوانیم از جذابترین بخشهای این داستان کوتاه است.
چخوف پندهای خوبی در قالب داستان به خواننده میدهد، از جمله اینکه تا خود یک نوع از درد را تجربه نکرده باشید نمیتوانید برای آن نسخه بپیچید و ساده است که شخصی بیرون گود بنشیند و بگوید لنگش کن اما در حقیقت...
بیش از این به داستان کتاب ورود نمیکنم چون بسیار کوتاه است اما در عوض شما دوستانم را دعوت به خواندن آن مینمایم.
نقلقول نامه
"فکر کردن به عدالت هم مسخره است وقتی جامعه هر خشونتی را یک ضرورت عاقلانه و هدفدار میشمرد و هر رحم و شفقتی، مثلا حکم تبرئه، به غلیان احساس نارضایتی و انتقامجویی منجر میشود."
"اینکه آدم جاودانگی خود را در تبدیل ماده به مادهی دیگر ببیند، به همان اندازه عجیب است که بعد از شکستن و بیمصرف شدن یک ویولن گرانبها، بخواهید به جعبهی آن نوید آیندهای درخشان بدهید."
"اگر هم خدایی وجود نداشته باشد، مردم خودشان آن را ابداع میکنند."
"موجود زنده هرچه در سطح پایینتری باشد، حساسیت کمتری هم دارد و نسبت به عوامل تحریککننده واکنش ضعیفتری نشان میدهد، و هرچه سطح تکاملش بالاتر باشد، واکنشش در برابر واقعیات، حساسیت و جوش و خروش بیشتری خواهد داشت."
کارنامه
همانطور که عرض کردم موضوع، پرداخت نویسنده و سادگی قلمش را و همانطور که عرض نکردم و حال میکنم ترجمهی آقای «آبتین گلکار» را دوست داشتم و بینقص دیدم و اگر چهارستاره برای کتاب منظور میکنم تنها و تنها به این دلیل است که در جمعبندی پایانی داستان به شخصیت محبوبم در داستان یعنی «ایوان دیمیتری» آنگونه که باید پرداخته نشد و چخوف ترجیح داد همهچیز را در پایان به دکتر سقوط کردهاش تخصیص دهد اما تکرار میکنم تجربهای شیرین بود و باز هم از چخوف خواهم خواند البته با مشورت با دوستانم جهت یافتن داستانی خوب.
بیست و هشتم مهرماه یکهزار و چهارصد
sena_ilwh29's review
5.0
Geçmişinde çok bir şey yaşamamış ve belki de gerçek acıyı tatmamış; hastalarının durumunu çok iyi anlayamayan ve başka şeyler düşünüp okumaya çok vakti olan bir doktor ile acının anlamını tadan ve koğuşunda düşünceleriyle baş başa kalan zeki ve görmüş bir akıl hastasının diyaloglarına şahit oluyoruz. Doktorun yaşadığı zihinsel ilerleme - ki buna aslında belki de akıl sağlığını yitirme de diyebiliriz- onun bazı şeyleri farketmesine ve etrafındakiler tarafından kafayı üşüttüğünü düşünülmesine yol açıyor.
Çok beğendiğim bir eser oldu. Son zamanlarda okuduklarımdan farklıydı ve eminim ki bu son çehov okuyuşum olmayacak.
Çok beğendiğim bir eser oldu. Son zamanlarda okuduklarımdan farklıydı ve eminim ki bu son çehov okuyuşum olmayacak.
minjiiiiii068's review
3.0
Insanin huzuru ve memnuniyeti dışarda degil, içindedir.
- Nasıl yani?
- Sıradan bir insan iyiyi ya da kötüyü dışardan, yani bir at arabadan ya da bir çalışma odasından bekler. Düşünen bir insan ise kendinde bulur.
3,5
- Nasıl yani?
- Sıradan bir insan iyiyi ya da kötüyü dışardan, yani bir at arabadan ya da bir çalışma odasından bekler. Düşünen bir insan ise kendinde bulur.
3,5
bamdad's review against another edition
4.0
ایوان دمیتریچ دوباره تف انداخت و دراز کشید و زیر لب شروع کرد به غرغر کردن: " لعنت به این زندگی! از همه تلختر و ناراحتکنندهتر این است که در آخرِ این زندگی به خاطر رنجها هیچ پاداشی نصیب آدم نمیشود، برخلاف اپرا هیچ خبری از صحنههای باشکوه پایانی نیست، بلکه فقط مرگ است. ... "
آهنگ street spirit ریدیوهد در بکگراند پلی میشود.
آهنگ street spirit ریدیوهد در بکگراند پلی میشود.
pabloar's review against another edition
dark
inspiring
reflective
sad
slow-paced
- Plot- or character-driven? Character
- Strong character development? Yes
- Loveable characters? It's complicated
- Diverse cast of characters? It's complicated
- Flaws of characters a main focus? It's complicated
4.25